آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
sokote eshg lovly كنار دريا، با آب همزبان بودم . ميان توده رنگين گوش ماهي ها، ز اشتياق تماشا چو كودكان بودم ! به موج هاي رها شادباش مي گفتم ! به ماسه ها، به صدف ها، حباب ها، كف ها، به ماهيان و به مرغابيان، چنان مجذوب، كه راست گفتي، بيرون ازين جهان بودم . نهيب زد دريا، كه : - « مرد ! اين همه در پيچ تاب آب مگرد ! چنين درين خس و خاشاك هرزه پوي، مپوي ! مرا در آينه آسمان تماشا كن ! دري به روي خود از سوي آسمان واكن ! دهان باز زمين در پي تو مي گردد ! از آنچه بر تو نوشته ست، ديده دريا كن ! زمين به خون تو تشنه ست ، آسماني باش ! بگرد و خود را در آن كرانه پيدا كن ! نظرات شما عزیزان: پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, :: 17:51 :: نويسنده : Arash khodadadi
![]() ![]() |